لاک قرمز، فیلمی در ستایش تیره روزی های اهالی اعماق جامعه

سیدحاتمی در لاک قرمز، جشنواره بدبختی ها و تیره روزی های اقشار ضعیف و ناتوان جامعه را به صورت اغراق آمیز و افراطی به تصویر می کشد.

عصر خبر– اعظم علی اصفهانی- «لاک قرمز» اولین تجربه سینمایی سید جمال سیدحاتمی است که در بخش «نگاه نو» سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جایزه «بهترین کارگردان» و «بهترین فیلم» شد. این فیلم به کارگردانی سیدجمال سیدحاتمی، نويسندگی امير عبدی، تهيه كنندگی كامران مجيدی و با بازی پانته آ پناهی ها(اعظم یا مادر)، بهنام تشکر(ارسلان یا پدر)، پردیس احمدیه(اکرم) و مسعود کرامتی(عمو ولی) است.داستان فیلم روایت بخشی از زندگی یک دختر نوجوان شانزده ساله به نام اکرم(پردیس احمدیه) است. اکرم دختر بزرگ یک خانواده پنج نفری است. پدر(بهنام تشکر) با شغل نجاری، در آمد ناچیزی برای گذران زندگی دارد. اعتیاد پدر در کنار علاقه خاصی که به ساخت عروسک های چوبی دارد، دو دلیل اصلی ایجاد فقر در خانواده آنهاست. مادر(پانته آ پناهی ها) برای نجات از این وضعیت، تصمیم می گیرد به عنوان یک پرستار در خانه ای مشغول به کار شود، که با مخالفت های سرسختانه پدر روبرو می شود. نقطه اوج این مخالفت، کتک هایی است که مادر می خورد.
 در لاک قرمز، در همان اوایل داستان، اولین شوک به مخاطب وارد می شود و پدر بطور ناگهانی می میرد. با فوت پدر، تیره روزی های دختر و مادر آغاز می شود. صاحب خانه به آنها خبر می دهد که پدر(بهنام تشکر)، پول پیش خانه را برای مدت کوتاهی از او قرض گرفته است، تا با آن چوب برای ساخت عروسک بخرد.  حالا این مادر و دختر هستند که باید به دنبال تهیه پول پیش و اجاره خانه باشند. مادر تصمیم می گیرد به عنوان پرستار، در همان جای قبلی مشغول به کار شود. 
مهمترین حُسن آن این است که جای خواب دارد، اما نه برای اکرم.  اکرم باید به اراک برود و با خاله اش زندگی کند و این رابطه، بهانه ای است برای ازدواج با پسر خاله ای که بیست سال از او بزرگتر است. مخالفت های دختر به جایی نمی رسد و مادر او را به ترمینال می برد تا به اراک بفرستد. در ترمینال اکرم فرار می کند. مادر که مدت طولانی منتظر دخترش است، با تاریک شدن هوا ناامید به خانه برمی گردد و او را در خانه می بیند. اکرم به مادر التماس می کند که او را به اراک نفرستد، چون تصمیم دارد، با فروش عروسک هایی که پدر ساخته است هزینه پیش خانه را تهیه کند. مادر عصبانی می شود در حالی که عروسک های پدر را به زمین می کوبد، از حال می رود. در بیمارستان متوجه می شوند که مادر باردار است. 
با این وضعیت اعظم(پانته آ پناهی ها) دیگر نمی تواند کار کند. لذا، به صورت غیرقانونی بچه اش را سقط می کند و در وضعیت جسمانی بدی قرار می گیرد. اکرم(پردیس احمدیه)، موفق می شود یکی از عروسک ها بفروشد. غافل از اینکه، عروسک فروخته شده همان عروسکی است که پدر، در آن مواد مخدر جاساز کرده است. نیروی انتظامی اکرم را دستگیر می کند. او که می ترسد مسئله سقط غیرقانونی برای مادرش دردسرساز شود، یک هفته در بازداشت می ماند و حرف نمی زند، تا اینکه روز هفتم به حرف می آید. مأمورها برای آشکار شدن صحت گفته های اکرم، به خانه آنها می روند. اما، مادر با این تصور که دخترش از خانه فرار کرده، ناپدید شده است و بچه ها به بهزیستی تحویل داده شده اند. اکرم به بهزیستی می رود و موفق می شود خواهر و برادرش را ملاقات می کند. اما چون در سن قانونی نیست، نمی تواند سرپرست آنها شود. در خواست حضانت عمو ولی(مسعود کرامتی) نیز به خاطر سن بالایش رد می شود. 
به همین دلیل، اکرم به اراک می رود و دست به دامن خاله اش می شود. خاله می خواهد از این موقعیت، برای به دام انداختن خواهر زاده اش استفاده کند و اکرم در کمال ناامیدی به تهران برمی گردد. نیروی انتظامی خبر پیدا شدن مادر را می دهد. مادر در حالی که دیوانه شده است، در یک آسایشگاه روانی بستری است. تمام امیدهای اکرم نقش برآمد می شود و حال اکرم می ماند با مشکلات پیش رو. مددکار به او خبر می دهد که اگر قاضی تأیید کند که صلاحیت عقلی یک دختر 18 ساله را دارد، می تواند حضانت بچه ها را برعهده بگیرد. با تأیید قاضی، اکرم شانزده ساله موفق می شود، حضانت بچه ها را به عهده گیرد و یک شبه بزرگ شود؟! 
در لاک قرمز، قصه فیلم یک درام تلخ تراژیک است که اتفاقات پی در پی شانزده سالگی یک دختر نوجوان با خانواده ای از قشر ضعیف را به نمایش می گذارد. از این منظر، قصه فیلم در برخی موارد بی شباهت به خانواده نکونبخت مارمالادوف در رمان «جنایات و مکافات» داستایوفسکی نیست.فیلم از نظر ساختاری، از عنوان مناسبی برخوردار است. از یک طرف، عنوان لاک قرمز مخاطب را برای دیدن فیلم ترغیب و حال هوای نوجوانی را تداعی می کند. از طرف دیگر، واژه لاک قرمز،  نشانه هویت زنانه و نمادی برای دوره نوجوانی دختران است که در انتهای فیلم  به خوبی از این نماد بهره گرفته شده است. اکرم که حالا نان آور خانواده است، سبیل های عروسک های پدر را می کند، بر تن آنها لباس عروسی می کند و به ناخن های آنها لاک قرمز می زند. بطور کلی، عناصر نشانه شناختی فیلم مانند، لاک قرمز، عروسک نیم تنه مردانه ای که پدر می سازد و نماد مردانگی ناتمام است و لباس عروسی مادر که تن عروسک ها می شود، از نقاط قوت فیلم به شمار می رود.
سید حاتمی، در این فیلم تاحدی از عناصر بصری و فضاسازی در جهت تبیین روایت تاریک و تلخ داستان بهره گرفته است. استفاده از تکینک دوربین روی شانه(اورشولدر)، گلوزآپ های مختلف از شخصیت ها، مانند سکانس ملاقات اکرم با مادر، در آسایشگاه روانی، با تعلیق های فیلم هماهنگ است و حس اضطراب، دلهره و وحشت را به خوبی در مخاطب ایجاد می کند. انتخاب قاب باز، نورپردازی و موسیقی با داستان فیلم هماهنگ است. بخصوص ترانه تیتراژ پایانی فیلم یکی از نقاط قوت آن به شمار می آید.
در لاک قرمز، بازی شایسته، پانته آ پناهی ها(اعظم یا مادر)، بهنام تشکر(ارسالان یا پدر)، مسعود کرامتی(عمو ولی) و به خصوص بازی درخشان پردیس احمدیه(اکرم)، به کمک فیلمنامه آمده اند و تا حدی ضعف های محتوایی فیلم را پوشانده اند. اگرچه، کارگردان از دو عنصر تعلیق و طنز در جهت پیشبرد داستان بهره گرفته است، اما، در برخی سکانس ها، افراط در عنصر تعلیق و ریتم کُند، از حوصله مخاطب خارج است. در مقابل، استفاده از عنصر طنز در برخی سکانس ها از جمله در دیالوگ های عمو ولی(مسعود کرامتی) وقتی می خواهد میانجی گری کند تا اکرم به اراک برود، و دیالوگ های طنز او با مددکار بهزیستی، حال و هوای تازه ای را به فیلم می دمد و مخاطب را به خنده می اندازد. وجود همین لایه های کمیک و طنزگونه در بستر یک درام تلخ تراژیک شاید حاکی از تلاش نویسنده و کارگردان برای ارائه نماهایی از فضای طنز تلخ یا گروتکس باشد. به عبارت دیگر و به قول شکسپیر از زبان هملت «با یک چشم گریان و یک چشم خندان» به ارائه این نماها پرداخته است.
اگرچه فیلم سعی می کند، در پرداخت برخی از شخصیت ها، تنوعی از طیف کنش ها و رفتارها را به صورت معقول و باورپذیر جلوه دهد، اما، در پاره ای از موارد چندان موفق نبوده است. برای نمونه، شخصیت صاحب خانه، که یک زمان برای کمک به پدر خانواده(بهنام تشکر)، از اطرافیان پول قرض می گیرد و پول پیش خانه را به او قرض می دهد. در مقابل سختگیری های او برای تخلیه خانه، به خانواده ای که سرپرست خود را تازه از دست داده اند، در یک تضاد آشکار است. مورد بعدی، شخصیت پدر معتاد خانواده است که هم متعصب است و دست بزن دارد و هم، رابطه¬اش با دختر آنقدر خوب است که، خم می شود، بند کفش او را می بندد. از موی بلند و لاک قرمز او خوشش می آید.  آنقدر روح لطیفی دارد که فقط دوست دارد عروسک بسازد. چراکه معتقد است، مردم عروسک را می توانند در دست بگیرند، اما میز و صندلی را نه. پدر در لاک قرمز، پدر ژپتویی را تداعی می کند که پینوکیوهایش هیچ پری یا فرشته جان بخشی ندارند.
در لاک قرمز، اگر چه دیالوگ های اثرگذار فیلم انگشت شمارند، اما، ماندگارترین دیالوگ فیلم زمانی اتفاق می افتد که قاضی از اکرم می پرسد: «اگر 50هزار تومان داشته باشی، نخود و لوبیا می خری یا عروسک؟ و اکرم می گوید عروسک! اگر فروشنده یک دختر مثل خودم باشه، عروسک!» لاک قرمز از نظر فیلمنامه ضعیف است و فیلمنامه از ضعف های پژوهی جدی برخوردار است. به عنوان نمونه، دادن حضانت به دختر شانزده ساله، آن هم، بدون پشتوانه های مالی، با تکیه بر عمویی که خودش در اتاقک یک پارک زندگی می کند و زن و بچه ای ندارد، به دور از واقعیت های قانونی و حقوقی است و خط کاملاً متفاوتی را با بیان رئالیستی فیلم دارد. همچنین فیلم از نظر آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی فقر نیز خلأهای پژوهشی دارد.
در کنار این موارد، فیلم برخی سکانس های اثر گذار خوبی دارد، سکانس ابتدایی فیلم و دیالوگ اکرم با دوستش درباره لاک قرمز، موی بلند و ازدواج و بچه دار شدن، به خوبی توانسته حال و هوای دخترهای نوجوان را به تصویر بکشد و خط سیر این دیالوگ در طول فیلم و تا سکانس پایانی ادامه دارد. در سکانس پایانی این اکرم است که آرزوهای دخترانه اش را در یک سبد حصیری و با عروسک هایی که لباس عروس پوشیده اند به حراج می گذارد. عروسک هایی که لباس عروسیشان لباس عروسی مادر بود و مادر آرزو داشت تا اکرم آن را شب عروسی اش بپوشد. از دیگر سکانس های اثر گذار فیلم، ملاقات اکرم با برادر و خواهرش در بهزیستی و دیدن مادر در آسایشگاه روانی است.
از نظر محتوایی، فیلم ضعف های زیادی دارد. لاک قرمز، جشنواره بدبختی ها و تیره روزی های قشرهای ضعیف و ناتوان جامعه را به صورت اغراق آمیز و افراطی به تصویر می کشد. به طوری که مخاطب، یک نفس تا پایان داستان با گره های کور زندگی یک دختر شانزده ساله پیش می رود و فرصت تنفس ندارد. گره هایی که یک به یک روی یکدیگر می آیند و بدون هیچ نقطه امیدی، سکانس به سکانس به آنها افزوده می شود. فقر، اعتیاد و مرگ پدر، بارداری ناخواسته و سقط جنین مادر، بی سرپناهی و بی پشت و پناهی ، ازدواج تحمیلی، فرار از خانه، دستگیری به عنوان یک مواد فروش خرده پا، دیوانگی مادر، متلاشی شدن خانواده، زندگی خواهر و برادر در بهزیستی، ترک تحصیل، دستفروشی، تهدید در ایستگاه اتوبوس با چاقو، مزاحمت پراید سوار، بی توجهی همسایگان و تحمل بار یک زندگی بر روی شانه های یک دختر شانزده ساله. تمامی این معضلات اجتماعی که خود دریایی از سخن در آنها نهفته است، در نود دقیقه فیلم به قدری پشت سرهم اتفاق می افتد که مخاطب فقط اوج گیری بدبختی ها و تراژدی می بیند و برای تلخکامی ها هیچ فرودی نیست. 
اگر چه یکی از رسالت های رسانه و به خصوص سینما به تصویر کشیدن اثرگذار مسائل و معضلات اجتماعی است، اما در لاک قرمز، فقط این صفحه های سیاه زندگی یک دختر شانزده ساله است که مدام ورق می خورد و به شیوه ای کاملاً اغراق آمیز و سیاه به نمایش در می آید. اگرچه در سرتاسر فیلم کارگردان سعی می کند به شیوه¬ی رئالیزم تلخ و تیره معضلات اجتماعی را بیان کند. اما، خود یک پایان بندی غیر رئالیستی یا بهتر بگویم به ظاهر سئورالیزم سیاه تلخ ارائه می دهد. دختری شانزده ساله که می خواهد با به حرج گذاشتن و پیش فروش آرزوهایش در قالب عروس های عروسکی بی جان و بی روح، خانه ای اجاره کند و هزینه های گذران یک زندگی را تأمین نماید. 
هر چند که، در سکانس پایانی فیلم، ساخت و فروش عروسک های مدل جدید با لباس عروسی، می تواند نمادی از گشایشی هر چند اندک در زندگی اقتصادی اکرم باشد و فردی که شاید اکرم دیگری است از تصویر می گذرد، اما همچنان تعلیق های اغراق آمیز در کنار سیاه نمایی های به تصویر کشیده، تاحدی لاک قرمز را غیرباورپذیر کرده است. گویی، لاک قرمز، نمایش خانواده ای است که در خلأ زندگی می کنند. غیبت شبکه همسایگی و روابط اجتماعی و انسانی به وضوح به چشم می آید. هیچ همسایه، دوست خانوادگی، نهاد، سازمان و یا موسسه حمایتی، چه دولتی و چه خصوصی مانند سمن ها، بهزیستی، کمیته امداد و غیره در این فیلم نقشی ندارد و گویی اتفاقات و رویدادهایی که رخ می دهد در یک خلأ سرد و بی روح است.
در کنار آن، اصلی ترین پیام فیلم، بازتاب معضلات اجتماعی جامعه کنونی ایران است که به صورت مبالغه آمیزی صرفاً طرح موضوع شده است. ای کاش، به جای بیان وقایع تلخ پی در پی، تاحدی قصه تلطیف می شد تا اثر گذاری بیشتری را بر روی مخاطبان داشته باشد. به هر حال، در مجموع لاک قرمز علیرغم برخورداری از عناصر مثبت و برجسته چندگانه ای که ارائه کرده است، یک فیلم متوسط رو به ضعیف تلقی می شود و انتظارات مخاطب از یک فیلم جدید با موضوع معضلات اجتماعی، دختران و زنان سرپرست خانوار، برطرف نمی شود و حرف های ناگفته زیادی باقی مانده است.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک