بیایید خود بحران نباشیم!

واقعه دلخراش دیگری به وقوع پیوسته؛ تن ایران عزیزمان دوباره از زلزله ای مهیب لرزیده؛ چه دلها که شکسته؛ چه چشمها که چشمه اشک شان خشکیده؛ چه دلهای مهربان که در سراسر این سرزمین و فراتر از مرزهایش به تپش افتاده! چرا که انسانیت و نوعدوستی مرز و نژاد و عقیده و جغرافیای سیاسی و اجتماعی نمی شناسد.

ابراز واکنش به چنین واقعه عظیمی طبیعی است. واکنش احساسی، تحلیلی، ابراز دغدغه و نگرانی نسبت به وضعیت آسیب دیدگان ونیازهایشان… بله همه اینها طبیعی است. ابزارش هم فراهم است: بیش از هر زمان دیگری که اتفاقی در این ابعاد رخ داده، شبکه های اجتماعی فعال اند. سپهر ارتباطی گسترده و پر و تب و تاب، بر سر تمام عالم گسترده است و همه همزمان هم مخاطب و هم رسانه اند: رصد می کنند، تحلیل می کنند، ابراز احساسات می کنند: همدردی، فراخوانی کمک، اعتراض( به کمبودها و نارسایی ها)، خشم…  همه را می دانید و می بینید..

یادمان باشد که رسانه در هر شکلش، چه برخوردار از  آنتن ها و فرستنده های عظیم و برافراشته رسانه های صوتی و تصویری باشد چه گوشی های هوشمند ظریف قرار است به آرام شدن وضعیتی متلاطم کمک کند، قرار است زخم خوردگان و مصیبت دیدگان آرام شوند، نیازهایشان معلوم شود، قرار است رسانه ها و رسانه بودن ها و رسانه شدن ها موجب هر چه بیشتر باز شدن یا باز ماندن چشم و گوش مهارکنندگان بحران باشد و کمک حال بحران زدگان. قرار نیست عقده های سیاسی باز شوند و درد های تاریخی و مطالبات دیرینه اجتماعی فراخوانی و فریاد شوند! الان وقتش نیست! قرار نیست هر شایعه بی اساسی نشر یابد و یکجا توی دل امدادرسانان و مدیران بحران و بحران زدگان خالی شود!

 اگر واقعا بنایمان بر این است کاری کنیم تا از حجم مصیبت بکاهیم،  فرصت طلبی و ناجوانمردی یا دست کم وقت نشناسی و بی ظرفیتی و گاهی بلاهت است اگر صرفا یک «شو»ی سیاسی یا اجتماعی یا هنری و… به راه اندازیم  و بالای سر جنازه های قربانیان و کنار زخم های جانکاه روح و جسم بازماندگان مصیبت دیده شان عقده های بجا یا نابجای شخصی یا سیاسی و اجتماعی مان را بگشاییم! این بازی های حاشیه ای یاحاشیه سازی ها که گاه سهوی اند و بنا به عادت و احساسات لطیف و نه لزوما غرض و مرض، در این ساعات و روزهای اولیه کمکی به حل و مهار بحران نمی کند هیچ، خود بحرانی می شود دست و پاگیر در دل بحرانی که به خاطر حجم و وسعت اش باندازه کافی فلج کننده است!

بیایید نمک به زخم بحران زده ها و امدادرسانانی که شبها و روزها نخوابیده اند و با همه توان کارشان را می کنند نپاشیم! بیایید شوهای تو خالی و دست و پاگیر و بی فایده در این ساعات بحرانی راه نیاندازیم!  بیایید به مردمی که دلشان برای آسیب دیدگان و نیازها و زخم های جانکاهشان می تپد و می خواهند کمک کنند بگوییم که  از طريق سازمان‌ها و تشکیلات شناخته شده ای که بنا به تجربه و تخصص و شرح وظایف سازمانی شان، هماهنگ کنندگان اصلی جمع آوری و توزیع کمک های مردمی هستند  به هموطنان آسیب دیده خود کمک کنند. بیایید هشدارها و پيام‌هاي امدادي و بهداشتی اضطراری را نشر دهیم. بیایید به برچیدن بساط شایعه و حدس و گمان‌های برآمده از غرض‌ها یا تخیلات و احساسات صرف یا از روی بی‌اطلاعی، کمک کنیم یا لا اقل در گسترده شدن این بساط پوسیده که اوضاع را بحرانی تر می کند ناخواسته سهیم نباشیم!

بیایید بیش از آنکه در محافل خصوصی گرم و نرم و جمع ها و گروه های خصوصی و مجازی برای حدس و گمان ها و آه و ناله ها و متلک ها و مچ گیریهای سیاسی چند بار غرغره شده یکدیگر نوشابه باز کنیم و کم کم به آنچه خود و دوستان ابتدا بدون اطمینان و سند کافی پرورانده ایم ایمان آوریم،  ارتباطمان را- و البته ارتباط انتقادی و پرسشگرانه مان را  نیز در حین بحران- با سازمان های مسئول پاسخگویی به حادثه، بیشتر کنیم تا هزينه‌هاي ناشي از بحران افزايش نیابد.

بیایید لااقل در این روزهای آغازین بحران و ساعات طلایی برای امدادگران، به افزایش اطلاعات علمي عموم مردم و ترويج توصيه‌هاي بهداشتي و پيام‌هاي امدادي بپردازیم. بیایید مواظب باشیم اگر کمکی نمی کنیم و خیری از خبررسانی نمی رسانیم، با خبرسازی بی سند  یا نشر خبرهای بی مبنا شر نرسانیم !همین! این چند کلمه از دل به کاغذ و در فضای عجولانه ناشی از بحران قلمی شد و میان سطور دنبال هیچ مفهوم و معنای دیگر نگردید دوستان!  فدای قلم ها و قدم های موثر و دلهای پرعطوفت تان!

عضویت در تلگرام عصر خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک