ربیعی: حالم خوب نیست؛ از طعنه‌های خیابان انقلاب و تهمت خسته شدیم

ربیعی: حالم خوب نیست؛ از طعنه‌های خیابان انقلاب و تهمت خسته شدیمسخنگوی دولت گفت :‌حالم خوب نیست و آرامش می خواهم. صدای مته زیاد می شنوم، روزنامه ها جیغ می کشند، رسانه ها دائم در حال تهمت زدن هستند و در سنگینی ترافیک و پیچیدن آدم ها جلوی هم بیشتر حالم گرفته می شود.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،  علی ربیعی، سخنگوی دولت در آیین اختتامیه پنجمین دوره جایزه جهانی خشت طلایی تهران با بیان اینکه قصد ندارد متنی برای سخنرانی در این جشنواره داشته باشد و تنها سوالات و خواسته های ذهنی خود به عنوان شهروند را مطرح می کند، گفت: در مسیر جشنواره به این فکر می کردم که چه بگویم و این سوال را برای خودم مطرح کردم که از شهر چه می خواهم.  اولین پاسخی که بدون هیچ درنگی به ذهنم رسید این بود که حالم خوب نیست و آرامش میخواهم. صدای مته زیاد می شنوم، روزنامه ها جیغ می کشند، رسانه ها دائم در حال تهمت زدن هستند و در سنگینی ترافیک و پیچیدن آدم ها جلوی هم بیشتر حالم گرفته می شود.
اهم اظهارات او به نقل از ایرنا، برنا را در ادامه بخوانید: 
* از طعنه زدنهای خیابان انقلاب که دلم میخواهد گاهی آنجا قدم بزنم،کتاب ببینم و آشی بخورم و بی اعتنایی آدمها به هم خسته شدیم. فکر کردم به عنوان کسی که در شهر زندگی می کند بگویم از زندگی شهری دل خوش میخواهم. آدمهای سایه سار، ساختار سایه سار و نظام سایه سار می‌خواهم.
*برخی از ساختمان‌های شهر را نگاه می‌کنی انگار که می‌خواهند سر هم خراب شوند. ما باید شهر مهربان با آدم‌های مهربان داشته باشیم و باید فکر کنیم چطور می‌توانیم مردمی با دل خوش داشته باشیم.
*ساختمانهایی که مثل جیغ میمانند مانند کارتن های دی جی مون هستند؛ از این فرصت استفاده می کنم که بگویم به تعبیری انسان سعادتمند و دل خوش اصلی ترین چالش ما در شهر بزرگ است. شهر مهربان و آدم های مهربان و آدم های سایه سار مهمترین مساله در شهرهاست. از مدیریت درآمد و گردش اقتصاد شهر مهم تر این است که مردم چطور راحت زندگی کنند. این موضوع  به شهرداری بازنمی گردد. شهرداری ساختارهای قوی دارد.
* نه اینکه پیروز حناچی دوست من بوده بلکه در مدت مدیریت او بر شهر، مدیریت بتنی شهر به مدیریت اجتماعی تبدیل شده است و شهرداری سالم داریم. اما اگر بخواهیم یادگاری در شهرها بگذاریم و جایزه خشت طلایی را الگویی قرار دهیم نکته مهم این است که  مجموعه همه کسانی که در شهر هستند چطور می توانند راحت تر زندگی کنند.
* پیچیدگی این مساله را درک می کنم. ساعت های  زیاد در ترافیک هستیم، تأمین آب سالم، تأمین انرژی، اموزش و بهداشت مساله است اما مهم است که بدانیم شهر با اوقات فراغت ما چه می کند.
*{با اشاره به مسکن شهری}  حاشیه نشینی وارد سومین فاز شده است. حاشینه نشین ها به شهر آمده اند و نسل سوم حاشیه نشین از روستا وارد می شوند. اما نه آپارتمان نشین ها و نه حاشیه نشین ها دل خوش ندارند. اینها مسائل مهمی است.
* باید در یک مطالعات میان رشته ای  این موضوعات را جهت دهی کنیم تا چشم نوازی کند. نوع ارتباطات و تعاملات نیز مهم است. باید وضعیتی به وجود بیاید که در شهرها زندگی آرامی داشته باشیم. تکنولوژی های ارتباطی می تواند کمک کند. پژوهش هم کمک نکرده که این موضوعات را در زندگی شهری دنبال کنیم. جامعه تحریم زده و شهرهای کرونا زده، مردم را بیش از هر زمان دیگری نیازمند شهر آرام کرده و تهرانی ها بیش از هر زمان دیگری به این امر نیاز دارند.
* پژوهش نحوه زندگی آرام در شهر مربوط به هیچ رشته ای نیست و نیاز است مطالعات میان رشته ای انجام شود. شهر بی نظریه و زندگی بی نظریه کار را سخت تر کرده است.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک