ناگفته هايي از 14 خرداد 68

تشييع امام (ره) با هيچ شخصيت ديگري قابل مقايسه نبود چراکه تعداد حضور مردم و سبک ابراز ارادت آن ها بي نظير بود و مردم همچون موج اقيانوس سر از پا نمي شناختند و فکر مي کنم اگر روح ملکوتي امام (ره) کمک نمي کرد مشکلات ما بيشتر مي شد و اين جمعيت کنترل نمي شد.

باشگاه خبرنگاران: پاي صحبت فرمانده
پيشين سپاه حضرت ولي امر(عج) نشستيم تاپس از 23سال ناگفته هايي را از مراسم
تدفين امام(ره) بيان کند که با توجه به مسئوليت مستقيم سپاه تحت امراو در
اين کار خطير، جالب و شنيدني خواهد بود.

بي ترديد يکي از تلخ  ترين
خاطرات ايرانيان در سال هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي رحلت بنيان گذار
جمهوري اسلامي، حضرت امام خميني (ره) است. خاطره تلخي که اکنون پس از 23
سال از وقوع آن، هنوز بسياري از مردم ياد آن روزها را درخاطرداشته و آن را
با رسيدن ايام رحلت امام(ره) بازخواني مي کنند. خصوصا اين که اين خاطرات
نگفته و نشنيده از زبان کسي باشد که مسئوليت مستقيم را در مراسم تدفين آن
روح خدا بر عهده داشته است.

در همين رابطه سردار خسرو عروج فرمانده
پيشين سپاه حضرت ولي امر (عج) که در سال هاي آخر دهه 60 مسئوليت حفاظت از
شخصيت ها را برعهده داشت، پس از 23 سال در گفت وگو با خراسان ناگفته هايي
را از مراسم تدفين حضرت امام (ره) بيان می کند که با توجه به مسئوليت
مستقيم سپاه تحت امراو در اين کار خطير، جالب و شنيدني خواهد بود. وي هم
اکنون جانشين فرمانده دانشگاه تربيت افسري امام حسين (ع) است؛ دانشگاهي که
در ابعاد نظامي و علمي کار آموزشي سپاهيان آينده را بر عهده دارد.

*سردار براي شروع از روند خاکسپاري پيکر مطهر امام(ره) بگوييد.

براي
شروع ابتدا بايد بگويم که نيروي مخصوص حضرت ولي امر(عج) که من درآن زمان
فرمانده آنها بودم چه نيرويي بود و چه مي کرد؟ يکي از يگان هاي سپاه
پاسداران يگان نيروي مخصوص حضرت ولي امر (عج) بود که چهار کار عمده حفاظت
شخصيت ها در سراسر کشور، حفاظت از فرودگاه ها و هواپيماهاي کشور، به عنوان
نيروي واکنش سريع نظام در مواقع حساس و حفاظت از دستاوردهاي انقلاب اسلامي
همان طور که در کارکرد کل سپاه آمده را بر عهده داشت و مقر اين نيرو نيز در
شهر تهران قرار داشت.

اين سپاه از چهار يگان اصلي تشکيل مي شد که
متشکل از يگان حفاظت شخصيت ها، يگان حفاظت  فرودگاه ها ، تيپ 66 هوابرد و
لشکر 6 ويژه پاسداران که در قالب نيروهاي مخصوص ولي امر (عج) قرار داشتند،
بود. 2 دليل اصلي اين که ماموريت حساس دفن امام(ره) را به ما سپردند اين
بود که اولا تقريبا همه محافظان و کساني که توانايي انجام اين کار را
داشتند در اين نيرو بودند و موضوع دوم اهميت مراسم و اين که تقريبا طبق
برآوردها در کار دفن، بايد حدود 10 ميليون نفر کنترل مي شدند تا خاکسپاري
پيکر امام (ره) به بهترين شکل انجام مي شد. به اين دلايل مهم اين برنامه را
تحويل نيروهاي ولي امر (عج) دادند که آن زمان من مسئول اين نيروها بودم.

* دقيقا از چه زماني اين ماموريت به شما محول شد؟

پس
از ارتحال حضرت امام (ره) تصميم گرفته شد تا براي انجام مراسم وداع امت با
ايشان و تحت مديريت کميته انقلاب اسلامي ، پيکر مطهر امام(ره) به مدت دو
روز و به صورتي که در تصاوير مشاهده کرده ايد در مصلي تهران و در آن محفظه
شيشه اي قرار بگيرد تا مردم ايشان را زيارت کنند. براي انجام مراسم کفن و
دفن امام (ره) جلسه اي در شوراي امنيت کشور و با حضور فرمانده وقت کل سپاه –
محسن رضايي – در مقر وزارت کشور برگزار مي شود . حدود ساعت 7شب قبل از دفن
امام (ره) آقاي رضايي با من تماس گرفت و گفت: طبق تصميم شوراي امنيت اين
مسئله به دليل حساسيت کار به سپاه تحويل داده شده و من اين ماموريت را به
شما به عنوان فرمانده نيروهاي مخصوص ولي امر (عج) واگذار مي کنم و شما بايد
امشب امور بهشت زهرا (س) را از کميته تحويل گرفته و براي مراسم دفن امام 
(ره) در روز بعد برنامه ريزي کنيد .

همان شب بلافاصله يک تيم از
نيروهاي ويژه خود را به بهشت زهرا(س) اعزام کردم تا محل دفن را از فرمانده
وقت کميته تحويل بگيريم و برادران سپاه آنجا مستقر شوند.آن شب در حالي که
همه نيروها و تجهيزات را برده بوديم و محل دفن هم مشخص شده بود به دلايل
غيرقابل ذکر اين کار انجام نشد و ما محل را تحويل نگرفتيم.

*در روز دفن آنچه از عکسها و تصاوير برمي‌آيد پيکر امام(ره) با دو تابوت متفاوت تشييع شد، داستان چه بود؟

بله
درست مي فرماييد و من در ادامه به جزئيات اين مساله اشاره خواهم کرد. زمان
براي ما بسيار کوتاه بود و بايد در همين زمان کوتاه برنامه ريزي انتقال
پيکر مطهر امام (ره) به محل و چگونگي دفن و اطلاع رساني به مردم را انجام
مي داديم و اين درحالي بود که ما با تقريبا 10 ميليون نفر حول يک نقطه
مواجه بوديم .اتفاقي کاملا بي نظير و در شرايطي که ما امکانات پيشرفته 
حفاظتي در آن زمان نداشتيم که بتوانيم سدبندي و مانع گذاري کنيم . به نظر
من اين عين معجزه بود و کمک امام زمان (عج) و روح مطهر امام (ره) قدم به
قدم در اين کار به ما کمک مي کرد.

به هر تقدير آن شب بهشت زهرا(س)
تحويل سپاه نشد و فرداي آن روز (16 خرداد)، 6 صبح روز دفن جلسه اي در بهشت
زهرا(س) گذاشتيم تا با هماهنگي کميته محل دفن تحويل سپاه شود. در آن جلسه
که با حضور بيشترمسئولان برگزارشد من نظرم اين بود که اعلام کنيم امروز دفن
امام(ره) انجام نمي شود و دليل اين حرف من اين بود که در اين مدت کوتاه که
هنوز پيکر امام (ره) به ما تحويل نشده نمي توانيم عمليات دفن را به خوبي
انجام دهيم، در حين بحث و بررسي اين مساله صداي هلي کوپتر آمد و ديديم هلي
کوپترحامل تابوت چوبي امام(ره) در حال فرود است و مردم به اسکي زير هلي
کوپتر چسبيده اند.

به هر حال پس از اين حادثه انتقال مسئوليت انجام
شد و پس از آن راديو اعلام کرد که پيکر امام صبح دفن نمي شود. از سوي ديگر
اين پيام راديو و خبرهاي صبح به آقاي هاشمي رئيس وقت مجلس رسيده بود و
ايشان گفته بودند که کار نگه داشته شود تا بعدازظهر شخصا به محل بيايم.
بعدازظهر آقاي هاشمي و آقاي موسوي اردبيلي آمدند و قبر و وضعيت را ديدند و
به من گفتند برنامه شما چيست؟ من هم گفتم اولا بايد چهار هلي کوپتر در
اختيار ما باشد و ثانيا تابوت بايد فلزي باشد و کليد داشته باشد. اين
ابتکاراتي بود که آن زمان به ذهن ما رسيد و بعد برنامه ريزي فني کرديم و 20
نفر از برادران قوي  جثه نيروي مخصوص انتخاب شدند تا اين انتقال پيکر از
هلي کوپتر تا قبر توسط آن ها انجام و خود من هم با کليد تابوت همراهشان
باشم .در تصاوير تلويزيوني اين نيروها را زير تابوت با لباس استتار مخصوص
نيروي ولي امر (عج) مشاهده مي کنيد. طبق برنامه ما قرار بود تا مردم را
به‌وسيله هلي کوپترهاي خالي مشغول کنيم و در اين فرصت که حداکثر 2 دقيقه
خواهد بود وقت براي دفن امام (ره) خواهيم داشت چراکه در غير اين‌صورت با
فشاري که حدود دو ميليون نفر به نقطه قبر وارد خواهند کرد، عملا اين کار
نشدني خواهد شد .

ما به برادران گفتيم اگر بيش از 2 دقيقه طول بکشد
امکان دادن تلفات است ولذا سرعت عمل در اين کار بسيار مهم است. همچنين چهار
کانتينر را به صورت دو طبقه به هم ديگر جوش داديم تا بلافاصله پس از دفن
امام (ره) به سرعت روي قبر کشيده شود تا هم کسي به قبر دسترسي نداشته باشد
وهم نتواند روي کانتينرها رفته و يا آنها را جابجا کند. البته بايد همين جا
بگويم که همه اين کارها و سختي ها به دليل ابراز اراده فوق العاده مردم به
امامشان بود و اينکه واقعا مردم خاک آن محل را به چشم کشيده بودند و عشق
به امام(ره) همه را محو يک نقطه و آن هم قبر ايشان کرده بود.

*برسيم به لحظات تدفين و اتفاقات آن دقايق، همه چيز طبق برنامه شما پيش رفت؟

به
لطف خدا تقريبا طبق محاسبات ما مراسم انجام شد. بعد از انجام برنامه ريزي
ها و بررسي محل توسط مسئولان نظام، من به مقاماتي که آمده بودند از جمله
مقام معظم رهبري، آقايان هاشمي، موسوي اردبيلي و سيد احمد خميني گفتم که ما
با توجه به عمليات رواني که انجام داده بوديم و اعلامي که شده بود مبني بر
دفن نکردن امام(ره) در امروز و همچنين استفاده از چند هلي کوپترخالي ؛ دو
دقيقه وقت داريم براي کار تدفين. از اينجاي کار به بعد به عقيده من يک
ترکيبي از احساسات بود و عقل که بايد با غلبه بر احساسات همه تلاش خود را
براي انجام صحيح تدفين به کار گيريم. حتي يادم هست که آقاي عبدا… نوري
نماينده امام(ره) در سپاه آمد و گفت علما بايد امام(ره) را دفن کنند که من
گفتم در اين شرايط امکانش نيست و اين عملياتي است که بايد طبق برنامه اعلام
شده عمل شود و کسي نبايد در اين کار دخالت کند . ما فقط به آقاي ناطق نوري
که هم از لحاظ فيزيک بدني و هم روحيه شخصي قوي بودند اجازه داديم داخل قبر
شود و يک پيرمردي هم به نام مرحوم حاج آقاي اربابي که شهيد بهشتي و برخي
علما را تلقين داده بود داخل قبر شود تا عمل تلقين امام (ره) را انجام دهد و
اين دو وارد قبر شدند.

طبق برنامه بلافاصله با فرود هلي کوپتر
اصلي، من به همراه 20 نفر از نيروهاي قوي و نترس نيروي مخصوص به سرعت زير
تابوت فلزي رفتيم و کليد تابوت هم دست خودم بود.حدود30 ثانيه طول کشيد تا
تابوت را به قبر رسانديم و خدا آقاي اربابي را رحمت کند و عمر طولاني به
آقاي ناطق نوري بدهد که واقعا در اين مرحله به نظر من از خود گذشتگي کردند
چراکه در آن موج جمعيت و گرما و در حالي که ما مثل يک چتر روي قبر خيمه زده
بوديم هرآن احتمال مي دادم اين دو نفر دچار خفگي شوند و از طرفي هم آقاي
اربابي به آرامي تلقين را انجام مي داد و اين کار را سخت تر مي کرد.

در اين جا سه حادثه رخ داد که براي من جالب وتکان دهنده بود.

اولين
نکته اين بود که من وقتي در تابوت را باز کردم بوي بسيار خوشي از اين پيکر
بلند شد که من نمي دانم چه بويي بود و از نيروهاي حاضر و آقاي ناطق پرسيدم
که شما هم اين بو را استشمام کرديد که تاييد کردند و تا زماني که کار
تدفين به پايان رسيد و سنگ لحد را گذاشتيم اين بو همچنان به مشام مي رسيد.

 اتفاق
دوم اين بود که با توجه به زمان دفن امام  (ره) در نيمه خرداد و در اوج
گرماي ظهر يک ابري بالاي سر ما آمد و مثل يک سايه عمل کرد و اين درحالي بود
که در نقاط ديگر آسمان ابري ديده نمي شد و همين مساله باعث شد تا در اين
نقطه دما کاهش پيداکرده و کمک بسيار مهمي به ما بود.

 نکته سوم اين
بود که انجام تدفين امام(ره) من و همه نيروها را به ياد روزهاي عمليات در
جبهه انداخته بود . در زمان عمليات ها يک انگيزه مضاعفي در نيروها ايجاد مي
شد که اين انگيزه از سوي خود خداست و اين حالت و انگيزه را در اين جا نيز
احساس کرديم و نيروها نيز همين حال را داشتند و در اين کار اين احساس و
انگيزه قوي بسيار مهم بود حتي برخي شخصيت ها قبل از آن مي خواستند بيايند
اما تا به قبر نزديک مي شدند گريه مي کردند و احساسات بر آن ها غلبه مي کرد
و اين نکته مهمي بود که اگر کسي در اين موقعيت حساس گريه کند و خود را ول
کند به درد اين عمليات نمي خورد.

نزديک 3 دقيقه کار دفن به طول
انجاميد تا ما دست آقاي ناطق و اربابي را گرفتيم و خارج شدند و 2 دقيقه هم
طول کشيد تا با جرثقيل که آماده شده بود کانتينرها را روي قبر کشيديم.

اين
مراسم در مجموع 7 دقيقه به طول انجاميد و خدا را شکر به خوبي به پايان
رسيد؛ شخصيت هايي هم که در جايگاه حضور داشتند از جمله مقام معظم رهبري،
آقاي هاشمي، آقاي موسوي اردبيلي، سيد احمد آقا و… دخالت نکردند چون حال
مناسبي نداشتند و خوشبختانه همگي در انتها راضي بودند و تشکر کردند.

*نکته جالبي در کار تدفين امام(ره) که شخصا تجربه کرده باشيد به ياد داريد؟

نکته
جالب اين بود که خود من و نيروهايم در اين مدت احساسات خود را فراموش کرده
بوديم و به عبارتي سنگي شده بوديم ؛چراکه در صورت احساساتي شدن يا گريه
کردن اين عمليات موفق نمي شد و من به نيروها هشدار داده بودم که کسي حق
گريه کردن ندارد. نکته ديگر اين بود که اگرچه همه مملکت در دفن امام (ره)
حاضر بودند اما بين سپاه و امام (ره) علاقه و رابطه خاصي وجود داشت و تحمل
اين لحظات از سخت ترين کارها محسوب مي شد . اما بعد از پايان کار تدفين
همگي در گوشه اي نشستيم و تا شب به عزاداري و گريه پرداختيم.

بعد از
حادثه براي پيکر امام (ره) در بار اول پيکر به جماران منتقل شد و در همان
چند ساعت اين تابوت فلزي تهيه شد و بيت امام (ره) هم با اين کار موافقت
داشتند و همکاري خوبي انجام دادند.

* آيا اين فکر که پيکر امام هم مثل ساير مراجع و شخصيت ها در يک ماشين مخصوص تشييع شود به ذهن نيامد ؟

خير
به هيچ وجه. تشييع امام (ره) با هيچ شخصيت ديگري قابل مقايسه نبود چراکه
تعداد حضور مردم و سبک ابراز ارادت آن ها بي نظير بود و مردم همچون موج
اقيانوس سر از پا نمي شناختند و فکر مي کنم اگر روح ملکوتي امام (ره) کمک
نمي کرد مشکلات  ما بيشتر مي شد و اين جمعيت کنترل نمي شد.

* کنترل امنيتي جمعيت در برابر اقدامات تروريستي چگونه بود؟

کارهايي
کرديم اما در حد بضاعتمان مثلا يک رينگ کانتينر گذاشتيم تا جلوي فشار
گرفته شود اما تاثير زيادي نداشت و موج جمعيت بيش از اندازه بود و تنها با
توکل به خدا کارها را جلو برديم و خدا را شکر مشکلي هم در اين زمينه ايجاد
نشد.

* امنيت محل، پس از دفن هم با شما بود؟

بله
حداقل 2 هفته دست ما بود و بعد هم با مقداري تقويت نفرات و تجهيزات به يکي
از يگان هاي ما که تيپ حفاظت از بيت امام(ره) در جماران بود سپرديم که تا
کنون هم همان بخش کار حفاظت را برعهده دارد.

در پايان بايد باز برآن
تاکيد کنم اين است که مطمئن باشيد اگر يد بيضايي خدا و روح امام (ره) و
شهدا نبود که به ما کمک کردند، هيچ کس نمي توانست اين کار را انجام دهد و
ما در برابر فشار ميليون ها نفر ارادتمند امام(ره) توانايي مقاومت نداشتيم و
به لطف خدا و امام زمان (عج) راضي هستيم که اين افتخار نصيب سپاه پاسداران
انقلاب اسلامي شد.

عضویت در تلگرام عصر خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک