اولین بار هاشمی سید حسن خمینی را “آیت‌الله” خطاب کرد

آیت‌الله هاشمی، سید حسن آقا را قلباً دوست داشتند و از اینکه این اتفاق برای او با آن مدارج علمی که در حوزه ‌علمیه دارند و دارای کرسی است و درس می‌دهد و آدم باسوادی است، افتاده ، ناراحت بودند. اولین کسی که لفظ «آیت‌الله» را برای سید حسن بکار بردند، آیت الله هاشم بود. ایشان همواره تاکید داشتند که بیت امام خمینی (ره) باید تکریم شوند.

عصر خبر: فوت “آیت‌الله” برای همه، به ویژه همکاران او غیر منتظره به شمار می‌رود، رضا سلیمانی مشاور و مدیرکل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام با سابقه بیست‌و هفت سال همکاری با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، این روزها از اخلاق، عادت‌ها، روزهای سخت و دلپذیر رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌گوید روزهایی که در دوران حیات آیت الله هاشمی رفسنجانی رسانه‌ای نشد.
ماجرای رد صلاحیت “آیت‌الله” در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و متعاقب آن  احراز صلاحیت نشدن سید حسن خمینی در اننتخابات خبرگان 94 ، دلایل عدم حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی  در نماز جمعه پس از وقایع سال 88 و  منش رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت مقابل منتقدان و هتاکان از جمله محورهای این‌گفت‌وگو بود.
رحلت آیت الله هاشمی غیر قابل باور است
رضا سلیمانی در ابتدای گفت‌وگو با  ایسنا، با تسلیت درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی، اظهار کرد: برای من صحبت کردن از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی سخت است ، رحلت ایشان را هنوز باور نکرده‌ایم. آخرین بار یک روز  قبل از فوت  در جلسه‌ کمیسیون نظارت مجمع خدمت ایشان بودم. خیلی سرحال بودند، موشکافانه مسائل را مطرح کردند و در بحث‌ها شرکت داشتند. هیچ حالت کسالتی در چهره‌ی ایشان احساس نکردیم و گویا، وقارش، برای ما آرامش قبل از طوفان بود.
وی ادامه داد: آن روز بعد از جلسه، مثل همیشه تا دم درب اطاقشان همراهشان رفتم و مشخصاً از یک پیام و یک مصاحبه پرسیدم که گفتند: مشغول خواندن هستم. خبر جلسه را نوشتم و پس از تأیید(کار همیشگی در این 27 سال) تصاویر آن جلسه را هم انتخاب کردیم و در اختیار رسانه‌ها گذاشتیم. متأسفانه آن خبر ،آخرین خبر از برنامه‌های این مرد تاریخ‌ساز بود. صبح روز یکشنبه جلسه کمیسیون زیر بنایی بود و چون جلسه‌ای غیر خبری بود، عازم شهرستان شدم. دوستانی که در آن جلسه حضور داشتند، می گفتند که مانند روز قبل بسیار سرحال بودند.
سلیمانی افزود: حول و حوش غروب بود که تلفنی به من خبر دادند حال آیت الله هاشمی  بد شده و عازم بیمارستان شدند، لحظات اول به آن شدت نبود، اما بعد معاون بنده آقای خلیلی از بیمارستان تماس گرفتند و خبر تاسف بار فوت ایشان را به من دادند. آیت‌الله به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شده بودند و هر چه پزشکان تلاش کردند، ایست قلبی ایشان احیا نشد.
مدیر روابط مجمع تشخیص مصلحت نظام در ارتباط با شب فوت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: مرتب تلفن من زنگ می‌خورد و رسانه ها پیگیر اخبار بودند. باور نمی‌کردیم اتفاقی که نباید بیافتد، افتاده است. واقعاً شب بسیار عجیبی بود. به محض اطلاع، مردم روانه بیمارستان شدند. همکارانی که بودند، می‌گفتند که حضور آن جمعیت جای شگفتی داشت و  احساس غرور ایجاد می‌کرد که چه طور این عالم مجاهد، محبوب مردم است.
مشاور و مدیرکل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، با اشاره به انتقال پیکر آیت‌الله به جماران، از حضور و همراهی مردم و مسئولین در آن شب تشکر کرد.
تیم پزشکی حاذقی همراه “آیت‌الله” نبود
سلیمانی در پاسخ به این پرسش که «چرا تیم پزشکی کاملی همراه ایشان نبوده؟» گفت: همواره تیم پزشکی در کنار شخصیت‌ها حضور دارد، لزوم حضور آنان برای کسانی که سابقه‌ بیماری دارند، بیش تر است. آیت الله هاشمی رفسنجانی آنقدر سرحال بودند که عموما تیم پزشکی را همراه خود نمی‌بردند. گاهی و مخصوصاً در سفرهای شهرستانی، در اسکورت ایشان آمبولانس بود، اما در آن روز و حتی در آن مقطع، چون پیش بینی این اتفاق را نمی‌کردند، فکر نمی‌کنم تیم پزشکی حاذقی کنار ایشان بوده باشد.
وی در ادامه با مرور  خاطرات مربوط به کسالتی که در مقطعی برای آیت الله به لحاظ کمر درد ایجاد شده بود خاطر نشان کرد: در مقطعی به علت درد کمر پزشکان آیت الله هاشمی  را از تردد با پله منع کرده بودند و می‌گفتند فقط با آسانسور تردد کنند. این موضوع ایشان را ناراحت کرده بود. بعدها که دکترها مجوّز استفاده‌ از پله ها را دادند، به ما که معمولاً سعی می‌کردیم از فرصت‌ها استفاده کنیم و سؤالات لازم را در مسیر راه پله‌ها بپرسیم، گفتند که می‌خواهم پله ها را به حالت دو یدن بالا بروم، پس کسی در راه‌پله ها با من صحبت نکند. ایشان یک نفس این راه را بالا می رفتند. می خواهم بگویم که از لحاظ فیزیکی، احساس مشکل نمی کردند که تیم پزشکی همراهشان باشند.

هاشمی به ولایت فقیه عشق داشت
سلیمانی در بخش دیگری از این گفت‌گو به سابقه همکاری بیست و هفت ساله خود  با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پرداخت و با بیان اینکه از سال 1368 در خدمت آیت‌الله بودم، گفت: پیش از آن، از سال 1362 تا 1368 در واحد خبر روابط عمومی ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای انجام وظیفه می‌کردم. پس از رحلت امام خمینی(ره) و انتخاب ایشان به عنوان رهبری، با برگزاری انتخابات، آیت الله هاشمی رئیس جمهور شدند، من هم در اداره کل روابط عمومی ریاست جمهوری در خدمت ایشان بودم که لطف خداوند، رضایت ایشان و سعادت من، دست به دست هم دادند تا در مقطع ریاست مجمع تشخیص، یعنی از 14 مرداد 76 تا 19 دی 95 مشاور و مدیر کل روابط عمومی مجمع بودم ، نمی‌دانستم کار نگارش خبرهای ایشان، به نگارش پیام تسلیت ارتحال ایشان هم می‌رسد.
سلیمانی با تاکید بر علاقه “آیت‌الله” به مقام معظم رهبری گفت: واقعاً ایشان رهبری را دوست داشتند. عشق به مقام معظم رهبری تا آخرین لحظه حیات در وجود ایشان بود و همواره می‌گفتند هنوز کسی را بهتر، لایق‌تر و شایسته تر از آیت‌الله خامنه‌ای برای رهبری جامعه نمی دانم. این حرف را از همان جلسه معروف مجلس خبرگان تا آخرین روزها می گفتند. ایشان تابع ولایت بودند. البته همان طور که در پیام رهبری اشاره شد، اختلاف سلیقه هایی هم بود، ایشان می‌گفتند که اختلاف سلیقه داریم و با هم صحبت می‌کنیم. اگر توانستم ایشان را متقاعد کنم که هیچ، اگر نتوانستم در نهایت نظر ایشان را می پذیرم؛ چرا که رهبر بر رهرو حجت دارد و از نظر شرعی باید تابع نظر ایشان باشم، حتی اگر قانع نشده باشم. در خاطراتشان هم تصریح کرده‌اند که آنقدر من با رهبری هماهنگ بودیم که وزرای دولت سازندگی را با نظر ایشان انتخاب کردم. و این جمله ایشان معروف است که «آن قدر به آیت‌الله خامنه‌ای اعتماد و اعتقاد دارم که حاضرم چک سفید امضا به ایشان بدهم.»
وی ادامه داد: بیست و هفت سال زمان کمی نیست ، کار روابط عمومی هم ایجاب می کرد  که ارتباط گسترده تری با ایشان داشته باشیم. برنامه‌های داخلی یا بیرون از اداره، سفر و مصاحبه ها و یا گزارش‌ها را با ایشان هماهنگ می کردیم . تمام دورانی که با ایشان همکاری کردم، هر لحظه اش یک خاطره است. اغراق نمی کنم غم‌از دست دادن آیت‌الله آنقدر سنگین است که تا چند روز اول نمی توانستم وارد ساختمان رئیس مجمع بشوم. طی سال‌های همکاری با “آیت‌الله “از ایشان و نحوه عملکردشان درس‌های زیادی آموختم .
هاشمی می‌دانست روزی حقیقت روشن خواهد شد
سلیمانی با اشاره به اخلاقیات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در کار، اظهار کرد: آیت الله هاشمی رفسنجانی تبسمی را که در محافل عمومی و جلو دوربین داشتند، با همکارانشان هم داشتند. خیلی خوش‌رو بودند. ممکن بود بعضی وقت ها اشتباهاتی کنیم، آیت‌الله از اشتباهات ما می‌گذشتند. نمی گویم عصبانیت ایشان را ندیده‌ام، اما هیچ وقت با صدای بلند کسی را عتاب نمی کردند یا حرفی نمی زدند که موجب دلخوری شود. نهایتاً با نگاهی یا جمله‌ای اعتراض خودشان را به ما اعلام می کردند. شاید یک ساعت بعد هم آن موضوع تمام می‌شد.
وی همچنین گفت: به همین خاطر سیل تهمت‌ها ، دروغ ها و حرفهایی را که علیه ایشان زده می‌شد، به دل نمی گرفتند. به ما می گفتندکه اجازه بدهید حرفهایشان را بزنند، بالاخره حقیقت روزی روشن خواهد شد. می‌دانید که برخی رسانه ها آشکارا دروغ می‌گفتند و تهمت می‌زدند، وقتی از ایشان اجازه می‌خواستیم که جوابشانم را بدهیم؛ اولاً اکراه داشتند ولی اگر هم می‌پذیرفتند می‌گفتندکه چون از زبان من حرف می زنید، از چارچوب ادب و موازین اخلاقی خارج نشوید. ما هم واقعاً ملزم بودیم اخلاق اسلامی را رعایت کنیم. ایشان بسیار مهربان و صبور بودند.من ندیدم که هیچ وقت ظاهر ساز باشند، حقیقتاً آنچه که بود، آشکار بود.
وی در ادامه با مرور خاطره‌ای از  زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و اصابت  خمپاره به مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: من پشت میزم بودم که یک دفعه سه بار زمین مجمع با صدای انفجاری لرزید. دیدیم که دو گلوله زیر اطاق آیت الله هاشمی  به زمین خورده که دیوارهای شکسته هنوز هم هست. خوشحال بودیم که به ایشان آسیبی نرسید، اما کنجکاو شدیم که چه شده است. آن موقع خبرگزاری جمهوری اسلامی، در خط ویژه خبری، منتشر کرده بود که محل ریاست جمهوری مورد اصابت خمپاره قرار گرفته است.
سلیمانی ادامه داد:من فکر کردم خبر به آن‌ها اشتباه رسیده، یادداشتی نوشتم و توضیح دقیق‌تری دادم و با عجله پیش حاج آقا رفتم. وقتی مرا دیدند، با خوش‌رویی گفتند: شما با من کاری داشتید؟ توضیح دادم که چه شده است، با حالت طبیعی گفتند که خوب بنویسند، چه فرقی دارد که اینجا خمپاره خورده یا آنجا؟ عکس‌العملی نشان ندهید. هر جوری که شورای امنیت تصمیم گرفت،  اقدام می‌کنیم. من از ایشان خونسردی و آرامش روحی را آموختم.
آیت‌الله هاشمی  با ریا و زهد فروشی به شدت مخالف بود
مدیر کل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، در ارتباط با خاطرات منتشر شده از آیت‌الله که با انتقاد منتقدان ایشان روبه‌رو شده بود، گفت: آیت‌الله هاشمی  با ریا و زهد فروشی به شدت مخالف بودند. مثلاً زمان نوشتن خاطرات، می‌توانستند بنویسند که روز عاشورا رفتم فلان‌ حسینیه و گریه و زاری کردم. اما راستش را نوشتند که به سد لتیان رفتم. خیلی از آقایان می گویند: واقعاً چه دلیلی دارد بنویسیم چه کار کردیم؟! ما هم که به ایشان این موضوع را می‌گفتیم، یادآور می‌شدند: من هر چه را که بود، می‌نویسم و دروغ نمی‌گویم.
وی در بخش بعدی این گفت‌و گو با بیان اینکه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بسیار دقیق و نکته‌سنج بودند.، گفت: در زمان ریاست جمهوری آیت الله هاشمی یک بار برای بازدید از پروژه‌ “انرژی زمین گرمایی” رفته بودیم که می‌خواستند از گرمای داخل زمین انرژی تولید کنند. یک جلسه توجیحی بود که کارشناسان از هزینه‌های ارزی و ریالی گزارش می‌دادند. همان‌جا ایشان گفتند که این اعداد و ارقامی که می‌گویید، با هم سازگار نیست. کارشناسان اصرار و ایشان انکار می‌کردند. ماشین حساب آوردند و وقتی حساب کردند، دیدیم رقم‌ها اشتباه بود. همه می‌دانستند که ذهن ایشان بسیار فعال بود .
سلیمانی ادامه داد: همه‌ی وزرا به معاونین و مشاورانشان تأکید می‌کردند: گزارش‌هایتان از پروژه‌ها دقیق باشد و مواظب باشید که جلوی آقای هاشمی رفسنجانی توجیه نکنید و اعداد اشتباهی نگویید که سریع اشتباه شما را متوجه می‌شوند. ایشان بسیار باهوش بودند. هر گزارشی را قبول نمی کردند. در مورد هر موضوعی که لازم بود گزارشی باشد، باید دقیق و کامل گزارش ارائه می دادیم.
قدر دوران سازندگی را ندانستند
وی در ادامه با تاکید مجدد بر اینکه آیت الله هاشمی بسیار کنجکاو و پیگیر بودند،گفت: آیت الله هاشمی  در دوران سازندگی خیلی زحمت کشیدند. سفرهای دوران ریاست جمهوری تقریبا هفتگی بود. یکی دو روز در مرکز استان‌ها بودیم و بعد از پروژه‌ای در دل کوه به پروژه‌ای در دشت‌ها و مناطق دور افتاده و روستایی و از جلسه توجیهی به بازدیدهای میدانی می رفتیم. تا جایی که می‌شد با هلیکوپتر می‌رفتیم و اگر دیگر به دلیل موقعیت جغرافیایی یا نا مساعد بودن هوا، جای هلیکوپتر نبود، با ماشین حرکت می‌کردیم. آنقدر در گرد و خاک بودیم و راه می رفتیم که (باور کنید) هفته‌ای یک کفش پاره می‌کردیم. متاسفانه قدر دانسته نشد و بعدها در مورد دوران سازندگی جفا شد.
مدیر کل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفت: یادم هست در یک سفر استانی، بعد از بازدید چند پروژه شهرستان های اطراف ساعت یازده و نیم شب به مرکز استان رسیدیم همه فکر می‌کردند وقت استراحت است، ولی اعلام شد نمایشگاه دستاوردهای صنعتی استان است و “آیت‌الله” برای بازدید می‌روند. تمام همراهان از پا افتاده بودند، اما ایشان شاداب و سرحال غرفه به غرفه می گشتند و توضیحات را می‌شنیدند. شش صبح روز بعد هم باید برای سفر به جاهای دیگر سوار هلیکوپتر می‌شدیم.می خواهم بگوییم ایشان اینچنین برای این کشور زحمت کشیدند. در دوران سازندگی واقعاً تلاش‌های کم نظیری صورت گرفت.
وی در همین راستا، ادامه داد: آیت الله هاشمی  بسیار علاقه مند بودند که بروند تاسیسات زیربنایی را ببینند. جاده‌های دور افتاده، کارخانه ها و امثال آن را می دیدند. زمانی هم که به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت به سفر می رفتند ، یادشان بود که قرار بود در فلان جا پروژه عمرانی ایجاد شود. از ما می‌پرسیدند، درست شده یا نه؟ مُصر بودند که بروند و آن را ببینند. ما می‌گفتیم که دور است، اما ایشان می خواستند از نزدیک ببینند.
مدیر کل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفت: برخی مواقع مسیرهایی را که می‌شد هوایی رفت، می‌گفتند زمینی برویم که ببینیم جاده‌اش که قرار بود درست شود، چه شده است. اگر می گفتیم مسیر برفی است یا الان امکان رفتن نداریم، ناراحت می‌شدند. علاقه داشتند که همه چیز را از نزدیک ببینیند و خسته نمی شدند.
وی  همچینن تصریح کرد: آیت الله هاشمی متن یا گزارشی  که به دستشان می‌رسید را کامل می‌خواندند و اگر در موردش نظری داشتند، می‌نوشتند. برای اموری که در اختیارشان بود، بسیار وقت می‌گذاشتند. در برنامه ریزی هایی هم که برایشان انجام می‌شد، بسیار دقیق بودند.
هاشمی در اواخر عمرش بسیار رقیق‌القلب شده بود
سلیمانی در ادامه  به نحوه ارتباط “آیت‌الله” با رسانه‌ها اشاره و تصریح کرد: اگر رسانه‌ای قصد مصاحبه داشت، باید به ایشان می گفتیم چه افرادی از چه رسانه‌ای برای چه سوژه‌ای می‌آیند. سوال می پرسیدند که چه قدر وقت دارند و سوالاتشان چیست؟ زمان بندی دقیق را باید می گفتیم.
وی افزود: اگر برای برنامه‌ای بیرون از مجمع می‌رفتیم، باید برایشان مشخص می شد دعوت کننده چه کسی است؟ چه کسانی می‌آیند؟ ایشان چه ساعتی باید حضور پیدا کنند، باید جزئیات برنامه‌ را به ایشان تحویل می‌دادیم. اگر در خلال مراسم، برنامه‌ای اجرا می‌شد که به اطلاع ایشان نرسانده بودیم، ناراحت می‌شدند. لحظه به لحظه باید گزارش کار را به ایشان می‌دادیم.
سلیمانی در مورد شخصیت‌های خارجی که با ایشان ملاقات می‌کردند نیز گفت: باید حتماً در مورد آخرین وضعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی کشور متبوع میهمان و خود آن شخصیت که چند سالش است و به چه زبان‌هایی می‌تواند صحبت کند، به ایشان گزارش می‌دادیم. باید می‌دانستند که میهمان عضو حزبی است یا خیر؟ یا آخرین وضعیت کشورشان چگونه است؟ بر اساس اطلاعاتی که کسب کرده بود، سوالاتی از آن فرد می پرسیدند که خود آنان تعجب می کردند. بعضی مواقع از آمار و ارقامی که در گزارش‌ها بود، ایراد می‌گرفتند.
وی  همچینن  آیت الله هاشمی را رقیق ‌القلب توصیف کرد و گفت: این اواخر خیلی بیشتر عاطفی شده بودند، همین اواخر در سالروز قتل امیرکبیر در مورد روایتی از مظلومیت امیرکبیر در دوره استبداد و استعمار، گریه کردند. در مقابل خانواده شهدا، بیماران مبتلا به بیماری‌های  خاص و امثال آن ‌ها هم ناراحت می شدند. در جلسه‌ای برای کودکان سرطانی می گفتند که این بچه ها خودشان درد دارند و درد درمان نباید همراهشان باشد که بغض کردند و زدند زیر گریه.به نظرم  این اواخر که مصاعب و مشکلاتی به ایشان وارد شده بود، دلشان بسیار شکسته و روحشان حساس‌تر شده بود و نمی توانستند جلوی بروز عاطفه‌خود را بگیرند.
آیت الله هاشمی تا روزهای آخر حیات خاطرات خود را می‌نوشت
وی در ارتباط با عکس منتشر شده در فضای مجازی که”آیت‌الله”  میکروفون مقابل دانشجو گرفته‌ بود، گفت: خود آن دانشجو که در دانشگاه صنعتی امیرکبیر بود، توضیحاتی در ارتباط با آن عکس ارائه کردند. من می دانم که چند بار دیگر در مراسم‌های مختلفی ازجمله  آغاز سال تحصیلی دانشگاه آزاد اسلامی تهران شمال، یا در سفر کرمان هم این کار تکرار شد. ایشان در سفر آخرشان میکروفن را روبه‌روی دانشجو گرفتند و گفتند که شما حرفتان را بزنید تا رسانه ها هم یاد بگیرند که باید حرفشان را بزنند.
 سلیمانی گفت: اگر در مراسمی از سوی ما یا تیم حفاظت با کسی بد رفتاری می شد، آیت الله هاشمی سریع به ما تذکر می دادند و بعد از ما توضیح می‌خواستند. همیشه درخواست‌هایی را که برای دیدار خانواده شهدا، جانبازان و مفقودین بود، در اولویت می‌گذاشتند.
وی در ارتباط با چرایی نگارش خاطرات توسط “آیت الله” اظهار کرد: ایشان همیشه در مورد خاطراتشان می‌گفتند که  بعد از انقلاب که مسئولیت‌هایم شروع شد، خودم را ملزم می دانم هر شب خاطراتم را بنویسم. به دیدارکنندگان می‌گفتند همین برنامه امروز شما را در یادداشتی می‌نویسم، نه جزئیاتش را، بلکه کلیاتش را می نویسم. با همین توضیحاتی که می‌دادند و می‌گفتند:  «خودم را مقید کردم به خاطرات نویسی» فکر می‌کنم تا همین روزهای آخر خاطراتشان را نوشته‌اند. قرار بود خاطرات به تدریج سالانه چاپ شود. قطعاً ایام سال 1395 را هم در خاطراتشان ثبت کرده‌اند.
علی لاریجانی و حسن روحانی سال 92 پیام توصیه به انصراف از کاندیداتوری را به “آیت الله” دادند

از مدیر کل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام در ارتباط با روز ردّ صلاحیت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پرسیده شد و او در پاسخ گفت: ردّ صلاحیت حاج آقا برای ما خبر بدی بود و شاید باور نمی‌کردیم. آقای دکتر علی لاریجانی از طرف شورای نگهبان آمده بودند که چنین تصمیمی وجود دارد و از ایشان  خواستند تا خودشان انصراف بدهند.حاج آقا هم گفتند که من انصراف نمی دهم. بعد آقای روحانی را فرستادند که ایشان را راضی کنند. حاج آقا باز هم گفتند من استعفا نمی دهم و ردّ صلاحیتم کنید. با این وجود، ما ردّ صلاحیت شدن ایشان را جدی نمی‌گرفتیم. بعد که خبر به صورت رسمی اعلام شد، بسیار ناراحت شدیم. فردای روز اعلام ردّ صلاحیت دیدار جمعی بود، ما فکر می کردیم که ایشان برنامه را کنسل ‌می‌کنند. اما خدا شاهد است که نه تنها هیچ اثر ناراحتی در ایشان نبود، بلکه خندان بودند.
وی سپس خاطر نشان کرد: با اینکه ایشان خیلی رقیق‌القلب بودند، اما در دیدار صبح روز بعد از اعلام ردّ صلاحیت هرچه به ایشان می‌گفتند در حق شما ظلم شده، هیچ ناراحتی در چهره‌شان نمی‌دیدیم. همان روز وقتی پشت تریبون رفتند، جمع را دلداری دادند که هیچ مشکلی نیست و من انتظارش را داشتم. بالاخره مردان بزرگ تاریخ معمولاً آنچه را که در درونشان می‌گذرد، نشان نمی‌دهند. آدم‌های کم ظرفیت، عصبانیت و ناراحتی‌شان را بروز می دهند. ایشان با کمال خونسردی و با بزرگ‌منشی‌، ردّ صلاحیتش را پذیرفت و دیدیم که نتیجه انتخابات در نهایت چه شد. اگر ایشان پرخاشی می کردند و واکنش بدی نشان می‌دادند، نتیجه انتخابات آن چیزی که دیدیم، نمی‌شد. ایشان در همان سخنرانی گفتند: من نیامدم، اما آقای روحانی که هست، رای من همان آقای روحانی است.
سلیمانی در ادامه با خاطرنشان کردن این مساله که “آیت‌الله” یکی از بهترین روزهای زندگی‌اش را ورود اولین گروه آزادگان به میهن می‌دانستند،  گفت: صدام نامه‌ای به رهبری نوشته بود، یعنی خودش را هم تراز رهبر می دانست. رهبری هم به آقای هاشمی رفسنجانی گفتند که شما با او مذاکره کنید. چندین بار نامه نگاری شد و در نامه آخر صدام گفت: من تمام خواسته‌های شما را پذیرفتم و اسرا را آزاد می کنیم. چون آیت‌الله خودشان در این آزادی نقش داشتند، آن روز و لحظه ورود اسرا به خاک ایران را از بهترین لحظات عمرشان می‌دانستند. همیشه می‌گفتند یک‌بار دیگر در آن روزحقانیت نظام جمهوری اسلامی بعد از 8 سال جنگ تحمیلی به دنیا اثبات شد. از طرفی خودشان زندان کشیده بودند و می‌گفتند من درد اسرا را می‌دانم. مخصوصاً که در غربت هم هستند و درد آنان چندین برابر بیش‌تر است.
مدیر کل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت، گفت:در دوران دفاع مقدس اگر پیروزی بود، همه را سهیم می‌دانستند. اما اگر شکستی بود، خود را مقصر می‌دیدند و آن روزها، روزهای سخت زندگیشان بوده است.
اولین بار هاشمی سید حسن خمینی را “آیت‌الله” خطاب کرد
سلیمانی در بخش دیگری از این گفت‌وگو، به واکنش آیت الله هاشمی  به احراز صلاحیت نشدن سید حسن خمینی در جریان انتخابات سال 94 خبرگان رهبری پرداخت و گفت: ایشان خیلی از این اتفاق ناراحت بودند؛چرا که بسیار به بیت امام خمینی(ره) و فرزندانشان ارادت داشتند. آیت‌الله هاشمی، سید حسن آقا را قلباً دوست داشتند و از اینکه این اتفاق برای او با آن مدارج علمی که در حوزه ‌علمیه دارند و دارای کرسی است و درس می‌دهد و آدم باسوادی است، افتاده ، ناراحت بودند. اولین کسی که لفظ «آیت‌الله» را برای سید حسن بکار بردند، آیت الله هاشم  بود. ایشان همواره تاکید داشتند که بیت امام خمینی (ره) باید تکریم شوند.
برنامه‌های صداوسیما برای آیت الله هاشمی مثل ضد تبلیغ بود
مدیر روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین در این گفت‌وگو موضع صدا و سیما در قبال اخبار آیت الله هاشمی را در دوران حیات آن فقید یادآورشد و گفت:در دوران ریاست جمهوری ایشان، صداوسیما و روزنامه‌ها، برای تدوین خبر، در مورد رهبری و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی فعل جمع را بکار می‌بردند. بعد از یک مدت برای ایشان فعل مفرد بکار بردند؛ وقتی طی گزارشی به اطلاع ایشان رسید، هیچ واکنشی نشان ندادند.
وی  گفت: همه می دانند که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی سالها در صدا و سیما بایکوت خبری بودند. حالا در مراسم تشییع شان این چنین حضور پیدا می‌کنند. زمانی اخبار دیدارهای آیت‌الله هاشمی و یا مجمع را یکی در میان پخش می‌کردند. بعداً در هفته یکبار و بعدها به طور کلی ایشان را از اخبار حذف کردند. حتی مواقعی که به همراه مسؤولان و مردم با رهبری دیداری داشتند و کنار ایشان می‌نشستند، دوربین‌ها از زوایایی فیلم می‌گرفتند، که ایشان کمتر در کنار رهبری معظم انقلاب دیده شوند. این موضوع را شاید مردم عادی متوجه نشوند، اما اهل فن کاملاً می‌فهمند که متأسفانه این کارها درست نبود.
سلیمانی با بیان اینکه «درچند سال اخیر علاوه بر توهین ها علیه “آیت‌الله” منفی بافی هم می شد»، گفت: قبل از انتخابات سال 94 به ایشان القابی چون  نفوذی ، انگلیسی و داعشی می دادند. در روایت‌های تاریخ انقلاب و جنگ هم صدا و سیما، وقتی به مقاطعی می‌رسید که آیت‌الله هاشمی نقش محوری داشت، یا آن مقطع را حذف و یا نقش ایشان را سانسور می‌کرد.
وی ادامه داد: متاسفانه این جفا ها به ایشان شد، اما اخیراً می بینید مدام از آیت‌الله حرف می زنند، آنقدری که به نظر می رسد ضد تبلیغ است. این عدم تعادل مقابل همان اعتدالی است که آیت‌الله به آن اعتقاد داشت. همان صدا و سیمایی که سعی داشت ایشان را منزوی کند و علیه ایشان خبر می‌ساخت، این روزها از او تعریف می‌کند.
مدیر کل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: در صداوسیما ویژه برنامه‌هایی که برای دفاع مقدس می‌ساختند، اصلاً انگار آقای هاشمی در جنگ نبوده است. از پیروزی انقلاب حرف می‌زنند، در حالی که انگار اصلاً ایشان در انقلاب نبوده اند. حالا ببینید با تمام این منفی‌بافی‌ها، مردم چطور از ایشان استقبال کردند! حداقل دو و نیم میلیون نفر در تشییع  ایشان در خیابان‌های تهران شرکت کردند. باید تحلیل کنند و ببینند که چه شده است!! آدمی این همه مورد هجمه قرار می‌گیرد و رسانه‌های رسمی کشور به او تهمت می‌زنند، خداوند چنین عزتی به او می دهد. اعلام کردند که فلان روز تشییع پیکر ایشان است و مردم خود جوش آمدند. به نظر من این عزت خدادادی است.
مردم حجم تهمت‌ها و آزارها به هاشمی را نمی دانند
 سلیمانی در خصوص عکس‌العمل “آیت‌الله” در خصوص تهمت‌های رسانه‌ای، گفت: به طور کلی ایشان در مقابل سیل تهمت ها و دروغ ها خویشتن دار بودند. شاید مردم حجم این تهمت ها و آزار و اذیت ها را ندانند، اما چون ما اخبار را رصد می‌کردیم، متوجه می‌شدیم.
وی با بیان اینکه برخی رسانه ها همواره با تهمت و دروغ به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی توهین می کردند، یادآور شد: گاهی آنقدر آن متون توهین آمیز و سخیف بودند که خودمان با دوستان مشورت می کردیم و برخی از اخبار را صلاح نمی دانستیم به ایشان بگوییم. آن بخشی را هم که متوجه می‌شدند، با صبوری رد می‌کردند. 
سلیمانی در همین راستا،گفت: نمی‌خواهم اسم بیاورم، اما یک نفر در زمان دولت نهم تهمت‌های عجیبی به ایشان می‌زد. من یک بار خدمت ایشان گفتم که پاسخ این همه توهین را باید بدهیم. آن هم کسی که خودش را آنقدر مقید به رهبری می داند. شما در ملاقات‌های هفتگی با رهبری بگویید که تذکری به این ها بدهند. ایشان گفتند که این موضوعات ارزشی ندارد که بخواهم وقت آقا را بگیرم.
سلیمانی افزود: من فکر می‌کنم این عزتی که خداوند از لحظه اعلام خبر درگذشت تا مراسم‌های باشکوه و وداع در حسینیه جماران و در تشییع و خاکسپاری در مرقد امام و مسجد اعظم قم و سراسر کشور، به آیت الله هاشمی داد، نتیجه همین صبوری ها و مظلومیت‌ها بود. 
خود هاشمی دیگر به نماز جمعه نرفت
مدیر روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام  در ارتباط با عدم حضور مجدد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پس از  نمازجمعه سال 1388 در پشت تریبون نماز جمعه تهران در کسوت خطیب خاطرنشان کرد: من چنین استنباطی ندارم که به ایشان اجازه حضور در خطبه های نماز جمعه را نداده باشند، فکر می کنم خودشان تصمیم گرفته بودند که خطیب نماز جمعه نباشند.
سلیمانی خاطرنشان کرد: آیت الله هاشمی  می گفتند که من بالاخره حرف خودم را می‌زنم و حرف من برای خیلی‌ها ثقیل است و ممکن است نظم نماز جمعه به هم بخورد و عده ای بخواهند به بهانه حضور من، قداست نماز جمعه را بر هم بزنند.
وی تاکید کرد: من فکر نمی کنم که مستقیم به ایشان گفته باشند دیگر به نماز جمعه نیا؛ اما اگر  می گفتند بیا و در این چارچوب ها سخن بگو، مسلماً ایشان آدمی نبودند که حرف‌های این چنینی را قبول کنند. ایشان قصد داشتند که استنباط خودشان را از شرایط بگویند و تحلیل‌های ایشان چیزی نبود که برخی‌ها بتوانند تحمل کنند. به همین خاطر هم همیشه می‌گفتند که خطبه‌های جمعه مرا، تحمل نمی‌کنند پس بهتر است من نروم که نظم نماز جمعه بهم نخورد. این جمله ایشان معروف شده بود که دو خطبه نماز در حکم دو رکعت نماز است و من نمی‌توانم در نماز دروغ بگویم.
هاشمی تواست انتخابات سال 92 را پیش‌بینی و هدایت کند
 سلیمانی در بخش پایانی این ‌گفت‌وگو  به خاطرات روز  ثبت نام آیت‌الله هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری  سال 92 پرداخت و خاطرنشان کرد: روز ثبت نام، روز عجیبی بود؛ چرا که انصافاً تا آنجایی که ما شاهد بودیم، بسیار بر ایشان برای حضور فشار بود. گروه هایی می آمدند، سوابقشان پیش ما موجود است ـ و به ایشان فشار می‌آوردند که شما باید بیایید. حتی بعضی موقع‌ها لحنشان تند می‌شد که آقای هاشمی چرا نشسته‌اید؟ یک بار جانبازی به ایشان گفت که آقای هاشمی عافیت‌طلب شده‌اید؟ آیت‌الله بسیار تحت تاثیر قرار گرفت. ایشان می گفتند که جوانان باید بیایند چون جوان‌ترها انرژی بیشتری دارند و نباید تصور شود که قحط الرجال است. 
وی ادامه داد: به نظر من ایشان وقایع را پیش‌بینی می‌کردند و سرانجام به این نتیجه رسیده بودند که  باید بیایند تا موجی ایجاد کنند و بعداً این موج به آقای روحانی منتقل شود. هم در مصاحبه ها و هم در صحبت هایشان هست که ما اصرار کردیم تا آقای روحانی بیاید. به آقای روحانی اصرار کردیم که شما باید بیایید. آقای روحانی هم به شرط حمایت آقای هاشمی و خیلی دوستان دیگر به صحنه آمدند. منطقی نبود که وقتی قول حمایت از آقای روحانی دادند، خودشان بعد از مدتی به صحنه بیایند.
سلیمانی افزود: با در کنار هم گذاشتن این موضوعات، متوجه می‌شویم که ایشان پیش بینی کرده بودند که ردّ صلاحیت می‌شوند و بعد موج حضور خودشان را به آقای روحانی انتقال می دهند. حتی بعد از رد صلاحیت، آقای روحانی خواستند انصراف دهند، اما آقای هاشمی اصرار کردند که آقای روحانی در صحنه بمانید و به پیروزی امیدوار باشید.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک